خلاصه کتاب نبرد گجستان: بازخوانی هنرمندانه ی دل بستگی ها و دلاوری های عشایر بویراحمد، ممسنی کهکیلویه و قشقایی در دوران معاصر
در مقدمه کتاب زیبای نبرد گجستان می خوانیم:این جا بانگ تفنگ، آوای عشق مردم به زندگی است؛تپش قلب پران و جوانان است. خاموشی اش از کار افتادن قلب زندگی، مرگ و نیستی زندگی بی عشق عقیم است و عشق بوی آزادی است. رهایی از زنجیرها دست و پا نهادن به قید بندهای سیاسی و فرهنگی زور و تجاوز بوی زنده بودن. به خود وابسته بودن زادگان این کوهستان ها اپر چون گرگان گرسنه و لخت سرکرده اند.همیشه نگاه بان و پاس دار آزادی بوده اند. شاهین وش لانه بر بلندی های زاگرس گزیده اند. مذاق خویش به گوشت سینه ی کبک و تیهو خو داده اند.
زاغ گونه نزیسته اند و منقار به لجن نیالوده اند.بگذار نباشد زندگی در ذلت گرسنه در آشیان مردن شرف است و منقار به لجن آلودن ننگ مرگ با عزت آزادگی و زندگی جاودانه است و زندگی با ذلت مرگ مردم این دیار برای پاسداری عزت آزادگی و شرف وارستگی همیشه دست به صلاح و پا به کوه بوده اند. اگر هم گاه به نیرنگ های سران ایلات همسایه یا فرزندان ندانم کار و ناآگاه و فریب خورده ی خود شکست خورده اند و راه بر سرکوب گران متجاوز باز شده است مدت اش کوتاه بوده کوتاه زمانی فرمان روایان و عمال آنها توانایی یافته اند و سلاح از دست آن ها ستاده اند عشق زندگی را، غریزه ی آزاد زیستن را در وجودشان سرکوبیده اند ولی هرگز هیچ قدرتی نتوانسته است حماسه ی این مردم را از سر ببرد.مردم بویر احمد و ممسنی هرگز گردن به فرمان زور ننهاده حواری نپذیرفته اند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.