خلاصه ی کتاب چشم سوم لوبسانگ رامپا
سرگذشت شگفت انگیز یک لامای تبتی و نگاهی به سرزمین پر رمز و راز عرفان تبت
لوپسانگ رامپا، که به گفته خودش یک لامای تبتی است در کتاب چشم سوم اینطور بازگو می کند که چگونه در پایه ی پسرکی 7 ساله خانه خود را پشت سر گذاشته به لاماکده ی چاک پوری معبد پزشکی شگفت انگیز تبت راه یافت و انجا زیردست بزرگترین استادان هنرهای مینوی به آموختن هنرهای روشن بینی گردش اختری کایت پروازی روی آورد.
در این نوشتار که نخستین کتاب اوست (نگارنده ۱۷ کتاب از نویسنده یاد شده در دست دارد و از میان آنها تنها چند تا را در خور ترجمه می داند)، به زبانی شیرین خواننده را با برخی ویژگی های طبیعت و مردم تبت (چند بخش نخست كتاب) و نیز آیین هایی بسیار شگفت و گاه باورنکردنی رده لامایی آن آشنا می سازد و از رازهای کاهنان بودایی پرده برمی دارد.
داوری درباره ی راست یا نادرست بودن سخنانی که نویسنده درباره چگونگی باز شدن «چشم سوم» خود در بخش هفتم کتاب می گوید، کار ساده ای نیست و با نگرش به نوشته های دیگر این مرد که درباره زمینه های گوناگون متافیزیکی سخن رانده است.
نمی توان سخنانی را که درباره زندگی خودش می گوید بی چون و چرا و به آسانی پذیرفت. درباره شخصیت راستین نویسنده در باختر سخن بسیار بوده است با این همه چیزهای که درباره ی تبت و مردم و آیین های لامایی آن نوشته چیز تازه ای نیست و نمونه های آنها را می توان در ادبیات باختر زمین پیدا کرد.
مطالب کتاب چشم سوم لپسانگ رامپا
- درباره تبت و دین های آن
- نخستین روزها در خانه
- پایان کودکی ام
- واپسین روزها در خانه
- در دروازه های پرستشگاه
- زندگی یک چلا
- زندگی در یک لاماکده
- گشودن چشم سوم
- پوتولا
- در پرچین رز وحشی
- باورهای تبتیان
- تراپا
- گیاهان و بادبادک ها
- نخستین دیدار از خانه
- به کارگیری چشم سوم
- شمال رازآمیز و یتی ها
- منش لامایی
- واپسین گام پذیرش آیینی
- خدانگهدار تبت
- شهر لهاسا
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.